}

گذر از رنج ها

از خود درگیری های " آدم های زودرنجِ به روی خود نیاور " این است که مدام در کلنجارند و پیش خود می گویند:《 آن بنده خدا که حرف بدی نزد؛ منظوری هم نداشت. چرا انقدر سخت نگاه می کنی؟ 》

اما هیچ کدام از این حرف ها که قبولشان هم دارند دردی دوا نمی کند چون به هر حال یک جایی از قلب هست که رنجیده ...



+ آخر یک روز کشف می کنم که چرا هر گاه زمان هست، حرفی نیست و هرگاه حرف زیاد است، زمانی برای ثبت کردنش نیست!


۰ ۱
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
این‌جا مکانی است برای تخلیه‌ی ذهن...
برای نوشتن از سکوت‌هایی که پر از کلمه‌اند،
نوشتن از حرف‌هایی که نباید گفته شوند و می‌شوند،
نوشتن از آن نجواهایی که زاده نشده می‌میرند...
نویسنده
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان