}

تن دل شد و دل جان شد و جان جانان گشت

حس خوبی داره که میون خستگی ها و بی حوصلگی ها گوشی رو بگیری دستت و به جای چک کردن تلگرام، گشت زدن تو اینستاگرام یا هر کارِ دیگه ای فقط یه شعر بخونی.

آدم نمی تونه هر جا می ره با خودش دیوانِ اشعار حمل کنه اما می تونه با گوشی ای که همیشه همراهشه دیوان ها حمل کنه.

خوندن یه غزل از سعدی، حافظ یا باقی شعرا هم قبل از خواب خالی از لطف نیست.


+ فقط به دنبال یه برنامه بودم که شعرهای مولانا رو داشته باشه و این همه برنامه نصیبم شد.

++ هر چند ایراد هایی به برنامه هاشون وارده اما خب جای پیشرفت هست.

+++ از اینجا می تونید بگیرید.

++++ شاید هم فقط محض این که جای "آذر ۱۳۹۵" اون گوشه خالی نباشه.


+ عنوان بخشی از رباعی مولانا :

تا حاصل دردم سبب درمان گشت 

پستیم بلندی شد و کفر ایمان گشت 

جان و دل و تن حجاب ره بود کنون 

تن دل شد و دل جان شد و جان جانان گشت


۱ ۳

راهی که در او نجات باشد بنما

در بزرگترین دوراهی زندگی ام گیر کرده ام.

هر کدام از این دو هم از راه های کوچک تری ساخته شده اند که انتخاب را سخت تر کرده اند.

رفتن از هر کدام این راه ها یعنی از دست دادن بعضی چیز ها که در راه دیگر فراهم است.

اما چیزی که این میان مرا بیشتر از همه آزار می دهد این حس است که می گوید از هر راهی بروی آخر سر به این نتیجه می رسی که راه نرفته بهتر بوده و همین فکر هاست که به من اجازه ی تصمیم گیری نمی دهد.

تنها در یک حالت است که دیگر خیال خودم و همه راحت می شود؛ این که یک راه میانی ساخته شود که البته غیر ممکن هم نیست فقط نیازمند شرایط خاصی است که آماده کردنش کار من نیست و من تنها می توانم دعا کنم.


خدایا! 

هر چه که قسمتم شد فقط کمک کن راضی باشم و احساس پشیمانی نکنم.

همین ...



+ عنوان از " ابوسعید ابوالخیر " :


یا رب ز کرم دری به رویم بگشا
راهی که در او نجات باشد بنما

مستغنیم از هر دو جهان کن به کرم
جز یاد تو هر چه هست بر از دل ما


۰ ۰
درباره من
این‌جا مکانی است برای تخلیه‌ی ذهن...
برای نوشتن از سکوت‌هایی که پر از کلمه‌اند،
نوشتن از حرف‌هایی که نباید گفته شوند و می‌شوند،
نوشتن از آن نجواهایی که زاده نشده می‌میرند...
نویسنده
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان