}

تن دل شد و دل جان شد و جان جانان گشت

حس خوبی داره که میون خستگی ها و بی حوصلگی ها گوشی رو بگیری دستت و به جای چک کردن تلگرام، گشت زدن تو اینستاگرام یا هر کارِ دیگه ای فقط یه شعر بخونی.

آدم نمی تونه هر جا می ره با خودش دیوانِ اشعار حمل کنه اما می تونه با گوشی ای که همیشه همراهشه دیوان ها حمل کنه.

خوندن یه غزل از سعدی، حافظ یا باقی شعرا هم قبل از خواب خالی از لطف نیست.


+ فقط به دنبال یه برنامه بودم که شعرهای مولانا رو داشته باشه و این همه برنامه نصیبم شد.

++ هر چند ایراد هایی به برنامه هاشون وارده اما خب جای پیشرفت هست.

+++ از اینجا می تونید بگیرید.

++++ شاید هم فقط محض این که جای "آذر ۱۳۹۵" اون گوشه خالی نباشه.


+ عنوان بخشی از رباعی مولانا :

تا حاصل دردم سبب درمان گشت 

پستیم بلندی شد و کفر ایمان گشت 

جان و دل و تن حجاب ره بود کنون 

تن دل شد و دل جان شد و جان جانان گشت


۱ ۳

ندانم جز خدایت در همه من

به این فکر می کنم که وقتی هزاران نفر آدم چیزی را از خدا می خواهند که تنها نصیب عده ی معدودی می شود خدا چه می کند؟ چگونه انتخاب می کند؟ آن هایی را که انتخاب نمی شوند چگونه راضی می کند؟ که اصلا راضی می شوند آن ها؟


گاهی که به یکی از خواسته هایم نمی رسم می گویم حتما حکمتی در آن بوده. بعد می گویم نه ، تقصیر خودم بوده که همه ی جوانب را در نظر نگرفتم. دست آخر هم می گویم لابد همانطور که می گویند سرنوشت آدمی از قبل معین شده است. آخر سر هم نمی فهمم کار، کار کدام یک بوده؛ حکمت؟ کم کاری من؟ یا سرنوشت؟ 


جز خود او چه کسی می داند واقعا؟ هیچ کس ...


یک وقت ها هم هست که حرف حالی ات نمی شود. فقط و فقط به "دست یافتن" فکر می کنی و می خواهی هر طور شده خدا را مجاب کنی تو را به مقصودت برساند. اگر هم به جز این شود حسابی توی پرت می خورد. این طور مواقع باید زمان بگذرد تا بتوانی درست همه چیز را بررسی کنی و بالاخره با خودت کنار بیایی .


حالا من هم در همین موقعیت به سر می برم و چیزی را می خواهم که هیچ تضمینی نیست برای به دست آوردنش. فقط باید دعا کرد.


خدایا !  

می شود این بار میان این اکثریت "من" جزیی از آن اقلیت باشم؟



+عنوان از " عطار " :

 ندانم جز خدایت در همه من
تویی قلب و تویی جان و تویی تن 




۰ ۰
درباره من
این‌جا مکانی است برای تخلیه‌ی ذهن...
برای نوشتن از سکوت‌هایی که پر از کلمه‌اند،
نوشتن از حرف‌هایی که نباید گفته شوند و می‌شوند،
نوشتن از آن نجواهایی که زاده نشده می‌میرند...
نویسنده
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان