}

شیوه چشمت فریب جنگ داشت

داشتم ترجمه ی انگلیسی شعر های " حافظ " رو می خوندم که رسیدم به این شعر. 
مدتیه به لطف تیتراژ برنامه ی "دورهمی" زیاد این شعر رو از تلویزیون می شنویم. 
ترجمه اش برام جالب بود. گفتم چه بهتر که اینجا هم بذارمش.


ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم
تا درخت دوستی برگی دهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود
ور نه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت
ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز
ما دم همت بر او بگماشتیم
نکته ها رفت و شکایت کس نکرد
جانب حرمت فرو نگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا
ما محصل بر کسی نگماشتیم

***


I expected friendship from my friends
How mistaken were my notions of these trends
When will the tree of friendship bear fruit
I have planted seeds of many strains & blends
Dervishes keep away from discourses & discussions
Else my arguments, my talk, only offends
I detected aggression in your piercing eyes
Forgive me and let me make peaceful amends
The bud of your goodness remained closed
I became the gardener whom flowers tends
Many wrongs were done, yet no-one complained
My silence, deference and respect extends
Said, this friendship is what Hafiz intends
Not by our order his time, this way he spends

_ Hafiz _


Translator : Shahriar Shahriari



۱ ۱
درباره من
این‌جا مکانی است برای تخلیه‌ی ذهن...
برای نوشتن از سکوت‌هایی که پر از کلمه‌اند،
نوشتن از حرف‌هایی که نباید گفته شوند و می‌شوند،
نوشتن از آن نجواهایی که زاده نشده می‌میرند...
نویسنده
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان