}

شب و شعر و شاملو


نیمه شب هایی هم هست که بی قراری و بی خوابی به سرت می زند و آن وقت است که نه آهنگ آرامت می کند نه فیلم و نه کتاب ...


تنها مسکن صدای شاملو ست که می خواند :


" پس از سفر های بسیار و عبور
 از فراز و فرود امواج این دریای طوفان خیز
 بر آنم که در کنار تو 
 لنگر افکنم ،
 بادبان برچینم ،
 پارو وانهم ،
 سکان رها کنم ،
 به خلوت لنگرگاهت در آیم
 و در کنارت پهلو بگیرم
 آغوشت را بازیابم
 استواری امن زمین را 

 زیر پای خویش "



و چقدر زیباست ترکیب این صدا با موسیقی " بابک بیات " ...



+ شعر از "مارگوت بیکل"  

 ترجمه ی "احمد شاملو"


۰ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
درباره من
این‌جا مکانی است برای تخلیه‌ی ذهن...
برای نوشتن از سکوت‌هایی که پر از کلمه‌اند،
نوشتن از حرف‌هایی که نباید گفته شوند و می‌شوند،
نوشتن از آن نجواهایی که زاده نشده می‌میرند...
نویسنده
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان